باید یک نفر باشد بدون غرور دوستت بدارد.
آنقدر صمیمی که هیچ وقت ترس از چشم افتادن رو نداشته باشی
یک نفر که حال تو را بلد باشد .
یک نفر که بدون توضیح بفهمد این همه بیقراری دست خودت نیست .
یک نفر که غرور خاموش تو را عشق معنا کند نه چیز دیگری
وبلاگت رو خوندم .
وبلاگ من کجا و وبلاگ تو کجا
اینجا من قلم بدستم
آنجا تو دست به قلمی
اینجا من هستم و تو
آنجا تو هستی و دیگران
اینجا نویسنده
آنجا نویسندگان
اینجا خاطرات من
آنجا خاطرات دیگران
اینجا بحث دل است
آنجا بحث ت
اینجا منم با تو
آنجا تویی با مردم
اینجا منم مومن تو
آنجا تویی مومن به خدا
اینجا دل من هست و فریاد
آنجا دل مردم هست و جهاد
اینجا تا آنجا تفاوت هست از زمین تا آسمان
دل تنگم .
افسرده ام .
من رو فراموش کرده شاید وبلاگم را از یاد برده .
دیگه یادی ازم نمیکنه .
حالم خوب نیست
دپرسم . افسرده ام .
اینقدر ذهنم آشفته و درگیره که کلا هنگ کردم .
فراموشی گرفتم شاید آلزایمر گرفتم .
اطرافم پر از آدمه .
ولی تنهام .
کسی محرم دل ندارم .
محرم دلهایم هم حال خوشی ندارند .
مغزم داره منفجر میشه
چرا این اوهام و خیالات دست از سرم برنمیداره ؟؟؟؟
درباره این سایت